خبرگزارى دبیرستان علوم پزشکى کرمانشاه

اللهم عجل لولیک الفرج
خبرگزارى دبیرستان علوم پزشکى کرمانشاه

کبوتر تشنه بود و آب میخورد

دل من بین سینه تاب میخورد

صدایش کردم و گفتم کبوتر خوش به حالت

چه جایی میزنی پر خوش به حالت

دلم میخواست آقا اینجا به من هم لانه میداد

خودش با دست های مهربانش به من هم دانه میداد

«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)»

آخرین نظرات
  • ۱۵ مهر ۹۴، ۱۴:۵۳ - ناشناس
    09129334627

۱۱ مطلب با موضوع «مناسبت هاى مذهبى» ثبت شده است

۰۸
تیر



🌹می نویسم که مرا غیر علی یاری نیست
در دو عالم به جز او سید و سالاری نیست

 🌹در دلم غیر تولّای علی کاری نیست
دو جهان غیر علی امر دگر جاری نیست

 🌹می نویسم که پناهندۀ حیدر هستم 
اوست سلطانم و من شیعه حیدر هستم

شهادت #امام_علی(ع) را به تمامی مسلمانان تسلیت عرض مینمایم.
با آرزوی بر آورده شدن حاجات در این شب های زیبا و پرفیض #قدر🍁



  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۱۶
ارديبهشت

🌸عید مبعث بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد🌸

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۱۳
ارديبهشت




#شهادت_موسی_کاظم 

امشب شب عزای 

امام عالمیان است

دل راهوای قبرغریب کاظمین است

شهادت موسی کاظم 

بر تمامی شیعیان تسلیت باد.

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۰۴
اسفند
  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۲۹
دی

ولادت امام حسن عسگری را به  تمامی شیعیان جهان تبریک عرض مینمایم.

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۲۹
شهریور


سالروز شهادت شکافنده ی علم و دانش 

امام محمد باقر(ع) 

تسلیت باد. 

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۲۳
شهریور


فاطمه جان بسته خدا عقد تو را با علی

فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات یا علی 


***


تا که پرسیدم ز منطق ، عشق چیست؟؟!!

در جوابم این,چنین گفت و گریست:

لیلی و مجنون همه افسانه اند

عشق تفسیری ، ز زهرا و علی است!!!

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۲۲
شهریور

ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب 

از غربت آن غریب کن یاد امشب 

مسموم شد از زهر ، جواد بن رضا 

در حجره ی در بسته ی بغداد امشب  

****

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۰۸
تیر

 به شهید بهشتی گفته بود:

« میخواهم مقداری از وقت خانه را بزنم کار پژوهشی قرآنی کنم.» بهشتی گفته بود:

« همین که به خانواده میرسی کار قرآنی میکنی. 

میخواهی از عملت بزنی.» بلند هم گفته بود.

آمدند گفتند:

«مناظره میکنیم،

فقط هم با بهشتی.» 8 نفر بودند 

آخر جلسه گفته بودند:

« میشود خواهش کنیم پخش نکنید؟»

قرار بود قانون اساسی بنویسند. 

گفت برایشان رختخواب خریدند. 

شبها همانجا میخوابیدند. 

طبقه دوم مجلس خبرگان.

خوش پوش بود. 

خوش تیپ بود. 

هرروز هم می ایستاد،بلند اذان میگفت.

هرروز حمام میکرد. 

لباس اتو شده می پوشید و عطر یاس میزد،

کفش واکس زده می پوشید،

کسی هم که از قبل ندیده بودتش از تمیزیش میفهمید که او است. 

میگفت یک روحانی باید در نهایت پاکیزگی باشد.

منبع : کتاب صد دقیقه تا بهشت


  • محمدی-خبرنگارحوزه دو
۳۱
مرداد

زهر اشکی شد و چشمان تَرش را سوزاند
سینه ی بی رمق محتضرش را سوزاند
بارها حرمت این شیخ در این شهر شکست
ناله ی بی کسی اش هر سحرش را سوزاند
سالها بود که با روضه ی مادر می سوخت
آنقدر سوخت دلش دور و برش را سوزاند
قاتل مادر او باز سراغش آمد
هیزم آورده و دیوار و درش را سوزاند
باز هم شکر که پهلوی نحیفش نشکست
گرچه لرزیدن طفلان، جگرش را سوزاند
پیر مرد است زمین می خورد و می گرید
یاد داغی که دل شعله ورش را سوزاند
یاد آن شهر که لبخند یهودی هایش
جگر دخترک رهگذرش را سوزاند
دخترک زیر پر چادر عمه می رفت
ناگهان آتش بامی سپرش را سوزاند
پنجه ی پیرزنی گیسوی او را وا کرد
ترکه ی چوب تری بال و پرش را سوزاند
دستِ در حلقه ی زنجیر به دادش نرسید
شاخه ی سوخته ی نخل سرش را سوزاند

شاعر : حسن لطفی

  • محمدی-خبرنگارحوزه دو