خبرگزارى دبیرستان علوم پزشکى کرمانشاه

اللهم عجل لولیک الفرج
خبرگزارى دبیرستان علوم پزشکى کرمانشاه

کبوتر تشنه بود و آب میخورد

دل من بین سینه تاب میخورد

صدایش کردم و گفتم کبوتر خوش به حالت

چه جایی میزنی پر خوش به حالت

دلم میخواست آقا اینجا به من هم لانه میداد

خودش با دست های مهربانش به من هم دانه میداد

«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)»

آخرین نظرات
  • ۱۵ مهر ۹۴، ۱۴:۵۳ - ناشناس
    09129334627

۶ مطلب با موضوع «جمله هاى کوتاه» ثبت شده است

۲۱
فروردين

جمعه یعنی " انتظار بیکران "

جمعه یعنی " طالب مهدی شدن " 

جمعه یعنی " ضد عهدی شدن "

جمعه یعنی " آرزوی فاطمه " 

جمعه یعنی " عاشق زهرا شدن " 

جمعه یعنی " با یتیمان خوب باش " 

جمعه یعنی " آنچه او فرمود باش "

  (( الهم عجل لولیک الفرج ))

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۱۴
اسفند
  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۳۰
دی
  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۲۵
آبان

روی هر پله ک بایستی خدا یک پله بالاتر است

نه برای اینکه خداست 

برای اینکه دست تو را بگیرد ...!!!

  • آسوده-فرمانده واحدمقاومت پیشگام علوم پزشکی
۲۰
آبان

ﺣﺴﯿﻦ ﭘﻨﺎﻫﯽ :

..ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!...

ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!..

ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...

ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ !!...

ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!...

ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ !!...

ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...

ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ :ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ !!..."ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ !!...ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ...

خـــدایا...

✔ بابت↯

         هر شبى که بى شکر سر بر بالین گذاشتم 

✔بابت ↯

        هرصبحى که بى سلام به تو آغاز کردم 

✔بابت↯

         لحظات شادى که به یادت نبودم

✔بابت ↯

          هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم

✔ بابت↯

             هر گره که به دستم کورشد و مقصر تو را دانستم           مرا ببخش

کمکم کن که بفهمم، توکنارمنى نه رو به روی من....

  • محمدی-خبرنگارحوزه دو
۲۰
آبان

در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.

اول: حسین

حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.

تا آخر می‌‌ایستد.

خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.

هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.

از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌

*

دوم: یزید

همه را تسلیم می‌خواهد.

مخالف را تحمل نمی‌‌کند.

سرِ حرفش می‌‌ایستد.

نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.

بی‌ آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که می‌‌خواهد می‌رسد

*

سوم: عمرِ سعد

به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.

هم خدا را می‌خواهد هم خرما،

هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت.

هم می‌خواهد حسین را راضی‌ کند هم یزید را.

هم اماراتِ کوفه را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را.

نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی.

هم آب می‌خواهد هم آبرو.

دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد.

نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی

*

ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین شدن را داریم،نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را

اما

در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...

  • محمدی-خبرنگارحوزه دو